دخمل گلی مامان

نه ماه و نیم

1394/7/5 15:09
نویسنده : مامانی
113 بازدید
اشتراک گذاری

دخترکم، این مدت هم مثل قبل، سرعت رشد و پیشرفت های تو از وقت من خیلی بیشتر بود و نتونستم بیام و بنویسم که چقدر شما عزیزتر و خانم تر شدی، اما الان خلاصه ای از اونها رو یادآوری می کنم...

شما تا قبل از اینکه نه ماهه بشی یاد گرفتی که چند قدم چهار دست و پا بری، اما تا الان هنوز هم به همون چند قدم بسنده می کنی و با سرعت برق و باد می خزی، ولی کارهای دیگه ای که بیشتر انجامشون می دهی شامل دست گرفتن به همه چیز برای بلند شدن و ایستاده موندن با تکیه دادن به اشیا است. روز به روز هم مهارتت در این کار بیشتر می شه اول از مامان شروع کردی و با گرفتن من بلند می شدی اما الان اگر دستم رو هم دراز کنم به طرفت، اون رو می گیری و سرپا می ایستی، از مبل، میز، میز تلویزیون، درها و کشوها می گیری و بلند میشی و ایستاده باقی می مونی درحالی که دستت به اونهاست، اما هروقت خسته شدی یا خواستی وسایلی رو که برداشتی ببینی، درجا می نشینی و این کار گاهی خطرناک می شه،  برای همین باید مدام چشمم به شما باشه دخمل دوست داشتنی من

در مورد حرف زدن هم پیشرفت های زیادی کردی و البته تغییرات زیادی هم، یک مدتی مرتب به همه چیز اددو می گفتی اما الان اددو تبدیل شده به دققو دققو... و این دققو دققو در موارد مختلفی به کار می ره و خیلی وقت ها بخصوص به محض بیدارشدن از خواب اون رو بکار می بری. همچنان تا تا، به معنی تاب تاب رو بلدی، به توپ هم می گویی تو تو  و این ها بدون یادآوری ماست، یعنی اگر توپ رو ببنی خودت می گی تو تو یعنی توپ، توپ، وقتی من می گم مثلا فلان چیز اه اه است تا شما توی دهنت نبری، شما از ته گلوت سعی می کنی بگی اع اع ( با فتحه) و بعد هم می خندی، قربونت برم... م م و ب ب و چند تا دد هم مثل قبل هستند ولی یک مورد تازه ای که یاد گرفتی افتاد است، به محض اینکه چیزی از دستت به زمین می افته می گی اتا (الف اول با ضمه است)، اتا اتا، و این یعنی افتاد و به اون شیء اشاره می کنی، عزززیزکم...

به تلفن علاقه زیادی داری، با اینکه هروقت گوشی رو به شما دادم روی ایفون گذاشته  بودم اما به صورت خودکار متوجه شدی که باید این وسیله رو کنار گوشت نگه دای و صحبت کنی و سعی می کنی این طور صحبت کنی، وقتی کسی پشت تلفن باشه که شما خیلی تمایل به صحبت باهاش نداری، گوشی رو پرت می کنی یا اگر خیلی تمایل به تلفن بازی داری، سکوت می کنی و فقط گوش می دی یا توی دستت نگهش می داری و به کار دیگه ای مشغول می شی، ایفون رو هم دوست داری، فکر کنم برات مثل تلفنه، وقتی هم می خوای باهاشون صحبت می کنی می گی اددو اددو، فکر می کنم معنیش همون الو می شه و یک کار جالب دیگه ای هم که انجام می دهی اینه که گاهی دستت رو می گیری کنار گوشت و می گی اددو اددو یعنی داری تلفن بازی می کنی، حتی گاهی این کار رو برای جلب توجه ما انجام می دهی و من موندم شما این کارها رو از کجا یاد گرفتی ناز نازی خانوم!!!

یک اسباب بازی دیگه مورد علاقه ات هم مثل همه بچه های دیگه تبلت است، در هر فاصله ای که اون رو دست یافتی ببنی به سمتش می دوی و بهش ضربه می زنی، قربونت برم اون بیچاره چه گناهی کرده، ضمنا یک کی بورد هم تابحال بخاطر بازیگوشی شما خراب شده و مامانی کلی درگیر خرابیش شده بود...

اشاره کردن به دور رو خیلی خوب متوجه می شی ، هم وقتی ما به چیزی اشاره می کنیم به انچه می خواهیم دقت می کنی و هم خودت این کار رو بخوبی انجام می دهی و هرچیز دوری را هم که بخواهی نشان بدهی یا برداری به ان اشاره می کنی و حتی به افراد هم اشاره می کنی، مثلا به بچه های دیگه که از ما دورند و بعد می گی د د و این خیلی برای من جالبه

وقتی بغلم هستی همیشه دستت دراز است تا به یک چیزی چنگ بندازی و بگیری و در موردش کنجکاوی کنی، من به بابایی می گم این دخمل وروجک دستش رو دراز نگه می داره که به هرچیزی که بتونه دست بندازه و بگیردش و خیلی این کارت برای من جالب و با نمکه

مهارت بسیار زیادی در بازی قایم باشک پیدا کردی و حالا دیگه با همه چیز این بازی رو انجام می دی و قایم می شی و بعد با صدای بلند می گی دا (د با تشدید و ا با یک فتحه طولانی)، حتی گاهی برای جلب توجه هم این کار رو انجام می دهی و از بعد از نه ماهگی هم مورد جدیدی که به اون اضافه شده اینه که گاهی برای این بازی فقط سرت رو این طرف اون طرف می کنی و د د رو تکرار می کنی یا گاهی از دو طرف شونه های بابایی یا کسی که بغلش هستی این کار رو می کنی و گاهی هم از دو طرف مثلا پایه میز مبل ها... خیلی جالبه این خلاقیتت عزیز دلم

خیلی دوست داری در لباس پوشیدن کمک کنی، هر لباسی از هر کسی به دستت برسه سعی می کنی اونو بپوشی و برای اینکار اون رو بالا و پشت سرت می بری، اگر خوشحال باشی وقتی چند بار این کار رو تکرار کردی، تبدیلش می کنه به قایم بازی...

و نکات دیگه ای که باید بگم اینه که شما چندین روزه که متاسفانه اسهال شدی، نمی دونم علتش چیه، ان چیزی که دکترت گفت این بود که حساسیت به یک ماده غذایی داشتی که من نمی دونم چیهست، عزیزم اشتهات صفر شده و مرتب درگیر شستشو هستیم ولی الان بعد از حدود یازده روز هنوز کمی بهتر هستی، امیدوارم زودتر خوب بشی، بخاطر اینکه من می خوام مرتب بهت شیر بدم تا بدنت کم آب نشه و خودم می خوام که بشورمت، به خاله سمیه گفتم فعلا نیاد تا کمی آرامش روحی هم داشته باشی و زودتر بهبود پیدا کنی تا من بتونم کمی تقویتت کنم. این ماه هم مثل ماه های قبل پیش چند دکتر رفتیم برای کم بودن وزنت که خوشبختانه همه گفتند سالم هستی و علت اون وروجکی زیادت است ولی همه می گویند بیشتر غذا بهت بدم، کوچولوی ناز من سعی کن کمی اشتهای بیشتری داشته باشی...

خدایا مراقب نازگل من باش

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)